روزنویس 1

از آبان 98 هیچکی جدید اینجا رو دنبال نمیکنه ،دو سال که اینجا سوت کوره و البته نویسنده ی که دیگه در توان و حوصله ش نیست با آدم جدید آشنا بشه، هم اینجا و همه ی شبکه ها اجتماعی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

قراره کارشناسی ها هجوم بیارن دانشگاه اونم دهه 80 ایی ها ،امروز یه مینی بوس بچه دهه هشتادیی جلو سلف پیاده شد باورم نمیشه !! این چند وقت چون فقط ارشد و دکترا حق حضور در دانشگاه داشتن اوضاع ایده آل بود ولی الان حس پیری خیلی افتضاحی در وجودم رخنه کرده در آستانه 29 سالگی هنوز درگیر ارشد :/

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دلسوزتر از خودم هیچ بشری رو ندیدم و این یعنی دوباره مهربونی ها غلیان زده،چطوری میتونم متوقفش کنم؟  آدم خوش ذاتی هستم.وقتی خوابگاهم شام و ناهار چهار پنج نفر رو میگیرم ،یعنی پنج وشیش بار چهار طبقه بالا و پایین میرم در حالی که به جبرانش اصلا فکر نمیکنم و متعقدم حس و حالم با مهربونی خوب میشه و این اجحاف در حق خودمه بهتره برم با یه کار دیگه حالمو خوب کنم نه سرویس دادن بیش از حد به دیگران.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

با ندا اصفهانی صحبت کردم گفتم برای دکتر ادریس سوغاتی آوردم از شهرم ولی نمیدونم چطوری بهش بگم 

فکر نکنه قصد مخ زدن دارم فقط میخوام بابت اینکه همیشه دسترس و به سوالام جواب میده تشکر کنم چون محبتشو با توجه به پوزیشن علمیش نمیتونم جبران کنم ، ندام گفت اوکیه ولی مستقیم نگو برات سوغاتی آورم خجالت بکشه بگو برا بچه ها آوردم و اینم سهم شماس و همینطوریم هست برا دوستامم شیرینی آوردم

فعلا کع بهش پیام زدم باهاتون کارم دارم میخوام ببینمتون جواب داد پیرانشهرم .

ولکام بک گلاره

راستش الان تو غربتم و باید بنویسم تا تخلیه بشم ،دیگه حوصله ندارم به مامانم یا بیشتر به خواهرم از بدبختی هام بگم البته شاید بدبختی هم نباشه ، در کل یکی باشه بی قضاوت گوش بده و در اکثر مواقع هم راه حل نمیدن ، اینجام برا مخاطب نمی نویسم برا دل خودم بیشتر مینویسم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سه روز از اومدنم به ارومیه میگذره قبلا چون بیشتر کار آزمایشگاهی داشتم و دانشگاه بودم سرم گرمتر و خسته تر بودم به غربت و آدماش فکر کنم ، با همه بدون فکر کانتک بودم اما الان آنالیز داده هامو انجام میدم و شروع به نوشتن کردم بیشتر تنها ترم و کوچیک ترین جزئیات و ریکشن از دوستی باعث میشه حالم دگرگون بشه 

خلاصه بگم بیشتر پشت سر همدیگه حرف میزنن بیشتر ادای آدما بامعرفت و خوب رو در میارن در حالی که این قضیه پنجاه پنجاه س تا کاری براشون انجام ندی هیچ کاری برات نمیکنن ، این ادا خوب بودنشون رو نمیفهمم 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گلاره ترجیحا کمتر باهاشون صحبت کن کمتر باهاشون پایه غیبت هاشون باش 

تو دو ماه فرصت داری همه ی کاراتو انجام بدی و پرونده اینجا رو ببندی 

اگه مخفیانه کاری انجام دادن و تو متوجه شدی چیزی نگو و نپرس 

اگه گفتن ما خیلی خوبیم بگو آره تو راست میگی نشین بحث کن 

اگه هم کاری برات انجام دادن توام متقابلا انجام بده ترمز مهربان و سادگی بیش از حدتو بکش میدونی که سواستفاده میشه .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برنامه هات 

1) آنالیز داده ها و نوشتن پایان نامه و مقاله

2)آموزش شنا 

3)تمام کردن فیلم و سریال هایت و کتابی که با خودت آوردی

4) پول در آوردن برای مراقب شدن آزمون ها جهت پرداخت هزینه خوابگاه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

و برنامه مردادت پیش به سوی دماوند و  فقط به کعبه عشق فکر کن ...

آدرس چنل آشنای گمشده

‏هر چقدر خواستم یسرا رو متقاعد کنم توئیتر بیاد ، نیومد فلذا از وبلاگ به چنل تلگرام مهاجرت نموده است ، اینم ادرسش خدمت دوستان وبلاگ بیان . @ashnayegomshode

و خودمم همچنان غریبانه :دی در توئیتر حضورم دارم منتها پرایوت هستم. gelarehh1993 

برنامه هام تا دی ماه 99

خب این روزا بدجوری زندگیم و روال کارام شُل شده باید تا قبل از دی ماه قسمت بیشتر کارام رو انجام بدم به همین سبب همیشه وبلاگ برام حکم بولت ژورنال داشته  و شاید بهانه ی باشه دوباره برگردم و بنویسم ،این بار کاملا بی سانسور و متاسفم بگم بیشتر از رعایت مخاطب داشتن دلم میخواد محتویات مغزمُ یجا ثبت کنم .

برنامه هام 

1: ترجمه  مقاله  ها و تحویل سمینار 2 (نصف نیمه س اول باید این تمام بشه)

2: ترجمه مقاله های صابر و خلاصه کردن و همکاری باهاش برای نوشتن  مقاله  isi (نصف نیمه س)

3:  نوشتن پروپوزال و مراحل ثبتش (باید بگم هیچ غلطی نکردم)

4: پاس شدن اون سه واحد خر پیرسا حداقل 18 بشم معدلم بیاد بالا خوبه (باید جزوشو زودتر پرینت کنم فایل کلاسشو گوش )

5:خوندن 504 و کلاس زبان آنلاین دانشگاه ( این دو تام در حد هیچ غلطی نکردن مونده)

6: 12 کتاب گودریدز تا حالا (بادبادک باز، هیج دوستی بجز کوهستان،تصرف عدوانی،کیمیاگر،دزیره در حال خوانش )

7:سریال فرندز و دارک و 12 تا فیلم دیگه

8:کوه پرآو، الوند،یخچال ،آوالان و قته چرمی

9: خریدن وسیله های کوه تو این گروووونییی :(

هیهات از این خیال محالت که در سر است..

آذر 98 آخرین باری بوده که صفحه وبلاگ رو آپدیت زدم و رفتم ..

راستش برای نبودنم سر شلوغی و در جریان زندگی ، سرگرم شدن به اپلیکیشن های دیگه نیود، آدم برای چیزای که دوست  داره همیشه یه تایم خالی میزاره، دلایلی داشتم که باید میرفتم ...

و از بابت درخواست های که داشتین بنویسم و  کامنت رو دیر دیدم پوزش میطلبم ...

ترم سوم ارشدم ، همچنان کوه میرم  و  روزهای نزدیک به 30 سالگی سخت و پریشان میگذره ..

و اینکه هر از گاهی هم توئیتر هستم و نیستم :)