گلاره

(آنالیز سابق)

(آنالیز سابق)


۱۵:۴۴۱۰
شهریور

+سلام, ببخشید مزاحم وقت گرانبهاتون شده م , بنده هر چی دو دوتا چهارتا میکنم امسالم پرستاری قبول نمیشم ,کاملا مطئمنم از این بابت فقط روحیم قرو قاطی شده نمیتونم رو اعصاب خودم مسلط باشم , من خودم قبلا آدمی بودم  با امید و فول آف انرژی و حتی امید دادنم به دیگران  در حد لالیگا بود ,ولی  چند وقت بریدم به شدت ,حالا میام صحبت میکنم ,حالا شما بخواین به یه نفر امید بدین ساعتی چند حساب میکنینن؟

-عزیزم ساعتی نیست ,یه ربع ساعت 30 هزار تومن , ما اصلا نمیخوایم بگیم کاره ما صد در صد تضمینی هست شما خودتون بیاین ببینید و تصمیمم بگیرین , ما با خوشبینانه ترین حالت ممکن به شما امید تزریق میکنیم و بعدش توکل بخدا 

+چه ساعتی بیام؟

-5 خوب مشکلی ندارین؟

+اوهوم خوب متشکرم 

×نفر سوم: بدبخت پولت مفت بری بریزی تو حلق اینا ,میدونی قبول نمیشی, نمیدونم کی این دو  تا لیسانس گرفتنو مد کرد ای به روحش: | برو همون ارشد رشته خودتو  بخون , سنگین, متین , نگاه فلانی بهمانی ارشد گرفتن: | حالا به حرف بزرگترت گوش نده , از رشته ای اصلی خودت 4 سال براش جون کندی تو گرما و سرما میگذری,  آخرشم نه اون طرفو داری نه  ارشد تو,  با خودت رو راست باش تو هدف داری درست,  من منکرش نمیشم, ولی تو  توی زندگیت بی برنامه هستی , هر چی پیش آید خوشاید :| 

+مرسی پند و اندرزتو آویزه گوشم میکنم: )

لوکیشن: در آموزشگاه خانم مشاور 

*عزززیزززززم باید هزینه رو اول حساب کنی بعد خانم مشاور رو ببینی بصورت بیانه هم ندددارررییییم: /

+بله چشم 

پس از مدتی.. 

*خانمم نوبت شماست: /

+تق تق...  سلام خانم مشاور با لبخند: ) [منتها غصه ی عالم و آدم تو دلم ] و با مصداق شعری که خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز ترس /کارم از گریه گذشت بدان میخندم.. 

خانم مشاوره میدونی خودمم در جریانم امکان قبولی منفی بینهایت ولی فقط الکی برا خوشی دل من شده بگو قبولی 

√ عزیزم توکلت بخدا باشه, ما حالا انجام میدیم انچخاب رشته رو هر چی شد 

+خانم مشاور چطوری من نخوندم توکلم بخدا باشه یعنی میشه فقط با دعا 

√دعا خودش دل گرمی و آرامش داره

خانم مشاور دست به قلم و برام از امیدوار بودن صحبت میکنه, از قوی بود, از این زندگی ت.خ.م.ی که پر از فرازو نشیب ,یه لحظه پ

نصیحتای خودم به شما توی وبلاگ نوشتم یادآوری میشه (یه دوست امیدوار داشته باشین ) ...بعدش همه ی دنیا رو سرم خراب شد..خانم مشاور میگه میگه میگه میگه میگه  بعد سرشو بلند میکنن که انگار داره با سنگ صحبت میکنه که هیچ عکس العمل و صوتی ازش خارج نمیشه و متوجه اشکای بی اختیار من رو لپام میشه 

√ وای چرا آخه بخدا از تو بدترم هست , منم مشکل دارم , منم امروز صبح مث تو اشک ریختم , زندگی همه ش رو یه پاشنه نمیچرخه , بزار یه خاطره جانانه برات تعریف حالا جا بیاد 

خانم مشاور دوباره میگه، میگه، میگه  این دفعه از خاطرات مضحکش بعد انتظار داره لبخند شیرین و دلربا براش بزنم ...که تازه میفهمم عمق فاجعه یعنی در اثنا غم و اشکم باید به خاطرات مضحک اونم که اصلا حواسم نبود, لبخند زهرماری هم بزنم به نشانه ی تایید ...

اون سی هزار تومنم نوش جانش حداقل منو راضی از دره اتاقش فرستاد بیرون ...


گلاره
۰۲:۵۳۰۵
شهریور

هیچ وقت اگر مجبور نیستید کلاس پنجشنبه عصر را جز گزینه های انتخابیتان قرار ندهید.. چرا؟

پنجشنبه ها بوی سکوت میدهد و مزه تلخ تنهایی و حتی روحیه ی فوق العاده قوی برای خبرهای ناگهانی 

از آنجایی که ترک عادت موجب مرض بنده س یا شاید آسکاریس حاد یکسال هست که روزهای انتخابی کلاس هایم را دقیقا دوشنبه پنجشنبه میزنم 

حالا تصور کنید 

در یک نیمه ی اول شهریور ماه گرم روز پنجشنبه که هر آن احساس میکنی شهر خالی از سکنه می باشد بعد از کلاسی که هیچ وقت هیچی دستگیرت نمی شودو هر دفعه با روحیه ای بالا میگویی امشب خواندن 504 را شروع میکنم  و.. قول قرارهای که تا پایم به خانه میرسد هیچکدام عملی نمیشود ,یسره میروم یکسره یخچال و آب یخ تگری و ترجیحا شکلات کاکائویی ها را میاورم لم میدهد روی مبل  و تلگرام ....

بله عرض داشتم خدمتان .. از سره بی حوصلگی قدم های شل و وا رفته را میزدم تا با جان کندن به سره ایستگاه اتوبوس برسم و اولین صندلی بی توجه نشستم و همین طور که چشم هایم به سمت کوری می رفت تا مسیری اتوبوس ها را بخوانم... دیدم یک نفر با فاصله ی یک صندلی کنارم نشسته است ,دستش نمیدانم گیتار بود یا ویولون یا ستار از ساز و آلات موسیقی هر از بر نمی دهم... او هم کلافه و بیکار نشسته بود، یک جورهایی حدس میزدم شاید یک یا دو دقیقه زودتر از من منتظر نشسته است... 

آب معدنی حکم همراه اول را برایم دارد در این تابستان جهنمی.. یک قولوپ از آب معدنی ام را خوردم و انگار او که با فاصله یک صندلی در کنارم نشسته بود یادش آمد تشنه است از سوپر مارکت چسب آموزشگاه پاکان پسر ها پا شد و آب معدنی خرید 

با خودم فکر کردم من که خدا علافم کرده ,پاشم تا ایستگاه بعدی قدم بزنم و طبق محاسبات ذهنی ام  با اتوبوس همزمان رسیده ام 

چند قدم که پیش رفتم ...او هم سازش را روی شانه ش انداخت و پشت سر من آمد... 

همه ی مسیر فکر میکردم ما چقدر تنها هستیم, کاش میشد ادای روشن فکرها را در آورم یه لحظه اینکه الان شهرستان هستم را فراموش کنم و بگویم گور بابای حرف فامیل مرا با این پسره توی خیابان در حین قدم زدن ببینند بگویند وای وای توام دوست اجتماعی داری: |  به این فکر میکردم چقدر ما دو تا تنها هستیم و میتوانیم باهم قدم بزنیم و من از او اطلاعات بگیرم که سازش چیست؟ کجا کلاس میرود ؟ یا خودش استاد است؟ و برایش بگویم ایضا من از اول عمرم تا بحال عاشق یک گیتار بودم و بتوانم آهنگ پر پرواز شادمهر جان را بزنم: ) آیا تو اصلا گیتار بلدی؟ یا او کلی سوال جهاد دانشگاهی و زبان میپرسید و من جواب می دادم یا میرفتیم پارک شاهد باهم بستنی میزدیم: ) یک دوست جدید و عصر تقریبا خنک در کنار فواره های چمن خیس خورده پارک و عطرش مستت میکند و قدم زدن های دو نفر و یک دنیا حرف مشترک,  گور پدر تنهایی هایم: )

اما به ایستگاه بعدی که رسیدم طبق محاسباتم اتوبوس با یک دقیقه تاخیر رسید و او هم همچنان در کنارم ایستاده بود بی هیچ حتی کلمه ای... قبل از اینکه سوار اتوبوس بشوم ناخودآگاه برگشتم و چهره اش را دیدم یک لبخند زد و در جوابش بیشعور بازی در نیاوردم و یک لبخند زدم... 


گلاره
۲۱:۳۸۳۱
مرداد

‏کاش الان یه حمیده خیر آبادی در حالی که چادر دور کمرشه با یه استکان چایی میومد پیشم میگفت: درست میشه قربونت برم چاییتو بخور ^_^


》فرزانه《

+خدا رحمتش کنه... 

ههییییی روزگار

گلاره
۲۳:۳۶۳۰
مرداد
یه نصیحت میکنم آویزه گوشتون کنید 
ما بین رفیقاتون حالا از همه قشری نبود این دسته های که میگم حتما سعی کنید داشته باشید,  طبق همین اولویت 
1: همیشه یه دوست حاج آقا داشته باشین و ببینید مثل کوه پشتتونه در همه ی امور اعم از تنهایی, مسائل شرعی تا کارای اداری: ) اصلا حاج آقا یه قدرت و برشی داره تو کارای اداری یه چیز میگم یه چیز میشنوید: ) کارت هر جا گیر بود یه تک بزن حاج آقا و تمام :)
2: دوستان بلاگر , به سبب فاصله ی که هست هیچ وقت حسود نیستن,  هر کمکی از دستشون بر بیاد دریغ نمیکنن خیلی بامعرفت هستن  
3: یه دوست عاقل بالای 34/35 سال,  مثلا میبینی یه دوست داری 34 ساله منتها قد کشمش مخ نداره ,تعطیله: | بر حسب تجربیاتم میگم , پس حتما به عاقل و پخته بودنش توجه ویژه داشته باشین 
چون میبینی یه بیراه میری  یا یه کار اشتباهی میخوای انجام بدی یهو مثل فرشته ی نجات ظاهر میشه و صحبتاش کارگشاهی (دوست 34/35 ساله روشن فکر نه هاااا اونا رو اصلا قبول ندارم )
4: یه آدم همیشه امیدوار, تو حساس ترین شرایط زندگیت هواتو دارن , انرژی مثبت بهت منتقل میکنن,  چپ و راست منفی نمیبافن رو اعصابت پاتیناژ برن 
5: نمره الفای جنس خوب کلاس: ) اینا محبتشون بی منت,  در حد توانشون کمک میکنن و احساس خوشحالی دارن از این بابت,  نمره الف کلاس هم دیدم,  جنسش مث یه بشقاب پیرکس بکوبی تو دیوار میشه نبات: )
+ این لبخندا :) همه از بی عار بی دردیه..
+کاش این تابستان نحس زودتر تموم بشه اول مهر بیا ببینیم تکلیفمون چی میشه , این روزا با اعصاب خوردی و پر از استرس های خفه کننده داره میگذره...
+ با اجازه کامنتا یه مدت بسته س,  اعصابم زیر خط فقر: )
شاد و سلامت باشید: )
گلاره
۱۶:۱۴۱۷
مرداد

با استار به یه نتایجی رسیدم برم دکتر مغز و اعصاب :/ بگم من خیلی افسردم و خستم و اینا

 خیلی که میگم زیاده حجمش

دکتر قربون دستت دو تا قرص ضد افسردگی یا قرص خوابی بنویس تو این دفترچه بیمه ما بریم پی زندگیمون

بعد حسابو کتاب کردیم که فقط 32 هزار ویزیتش میشه :/  

ما بین حرفا استار میگه : فاطمه برو برنامه کرفسو از بازار دانلود کن برا رژیم خوبه 

منم جواب میدم خب الحمدالله نیاز ندارم لاغر بشم :) برم یخورده چاق بشم 

خیلی شیک و خجسته اطلاعاتمو زدم قد و وزن 

و بعد:/  اصلا نابود غمگینم :(

با توجه به قد شما وزن سالم شما 49 کیلو می باشد و وزن ایده آل 54 

در حالی که من یه گونی سیب زمینی 43 کیلویی می باشم :/ 

گلاره