لطفا جوری خیالبافی کنید که وقتی حقیقت را فهمیدید؛ تلخی اش حالِ زندگیتان را بهم نزند.
توی ذهنم برنامه چینده بودم تولد یسرا که 14 اماردیبهشت یعنی شنبه ست ، جمعه که قصد صعود به قله داریم . بالای قله تولد براش بگیرم . برنامه ریزی میکردم که چیکار کنم به همه خوش بگذره و همه ش فکرها و تصورات رنگی رنگی از ذهنم میگذشت ، بادکنک و فشفشه و کیک میپزم میبرم روی قله ، خیلی ذوق داشتم ، اونقدر ذهنم به شاد کردن یه نفر دیگه معطوف شده بود، باعث شد تمام فشار روحی که توی هفته بخاطر دو پست گذشته داشتم کم رنگ تر بشه . از لحاظ روان شناسی میگن اگه افسرده و ناراحت هستین، شاد کردن دیگران باعث میشه که روحیه خودتون خوب بشه ،
در حال کیک پختن بودم که یسرا خانم واتس آپ پیام دادن ،" من فردا قله نمیام ، ولی تو برو ، بهت خوش بگذره" یعنی قشنگ چند بار پشت سر هم بهش گفتم بیشعوررررر :/
کلا چون اونقدر تو ذوقی خوردم تو زندگیم ، که دیگه هیچوقت نمیخوام پیشبینی و خوش بینی و تصورات خوب کنم . قانون زندگی هم همیشه همین بوده . دنیا و آدم هاش رو نمیشه مجبور کرد که مطابق میل وایده آل های خودمون پیش ببریم . بهتره این افکارات کودکانه م که از روی احساس و مبتی بر عقل نیست رو دور بریزم تا هر بار برعکس موضوع پیش اومد اینطوری منفی بافی و پریشان حالی نکنم .
خلاصه، کیک رو به تعداد اعضا گروه تقسیم کردم و به یاد یسرا توی کوه خوردیم ^_^
یسرا جانم ، رفیق هم مسیر و با معرفت زاد روزت خجسته باد :دی
خدا رو شکر تو رو کنارم دارم و هر بار که میبینمت یه چیز جدید ازت یاد میگیرم. ماچ ماچ تف تفی به لپ های گل گلیت
همیشه همینطوری قوی و جسور و شجاع باش
امیدوارم اتفاق های خوب امسال با آنچه بر دل و ذهنت تصور داشتی هماهنگ باشد :)
اگه نشد هم به درک :دی از این پست یادبگیر همه چیز مطابق میل ما نیست .
و این متن نزار قبانی هم مصداق تو هست یسرا جان ، دقیقا همیقدر زلال و سبز
دوستت دارم چطور ثابت کنم که حضور تو در جهان مثل حضور آب و درختان است؟ تو گل آفتابگردانی نخلستان و ترانه ای که از تاریکی دل به دریا زده! وقتی کلمات ناتوانند بگذار تو را با سکوت بگویم... #نزار_قبانی . .
عنوان : نازنین عابدین پور