گلاره

(آنالیز سابق)

(آنالیز سابق)


 توی ذهنم برنامه چینده بودم تولد یسرا که 14 ام‌اردیبهشت یعنی شنبه ست ، جمعه که قصد صعود به قله داریم . بالای قله تولد براش بگیرم . برنامه ریزی میکردم که چیکار کنم به همه خوش بگذره و همه ش فکرها و تصورات رنگی رنگی از ذهنم میگذشت ، بادکنک و فشفشه و کیک میپزم میبرم روی قله ، خیلی ذوق داشتم ، اونقدر ذهنم به شاد کردن یه نفر دیگه معطوف شده بود، باعث شد تمام فشار روحی که توی هفته بخاطر دو پست گذشته داشتم کم رنگ تر بشه . از لحاظ روان شناسی میگن اگه افسرده و ناراحت هستین، شاد کردن دیگران باعث میشه که روحیه خودتون خوب بشه ، 

در حال کیک پختن بودم که یسرا خانم واتس آپ پیام دادن ،"  من فردا قله نمیام ، ولی تو برو ، بهت خوش بگذره" یعنی قشنگ چند بار پشت سر هم بهش گفتم بیشعوررررر :/ 

کلا چون اونقدر تو ذوقی خوردم تو زندگیم ، که دیگه هیچوقت نمیخوام  پیشبینی و خوش بینی و تصورات خوب کنم . قانون زندگی هم همیشه همین بوده ‌. دنیا و آدم هاش رو نمیشه مجبور کرد که مطابق میل وایده آل های خودمون پیش ببریم . بهتره این افکارات کودکانه م که از روی احساس و مبتی بر عقل نیست رو دور بریزم تا هر بار برعکس موضوع پیش اومد اینطوری منفی بافی و پریشان حالی نکنم .

خلاصه، کیک  رو به تعداد اعضا گروه تقسیم کردم و به یاد یسرا توی کوه خوردیم ^_^ 

یسرا جانم ، رفیق هم مسیر و با معرفت زاد روزت خجسته باد :دی

خدا رو شکر تو رو کنارم دارم و هر بار که میبینمت یه چیز جدید ازت یاد میگیرم. ماچ ماچ تف تفی به لپ های گل گلیت 

همیشه همینطوری قوی و جسور و شجاع باش 

امیدوارم اتفاق های خوب امسال با آنچه بر دل و ذهنت تصور داشتی هماهنگ باشد ‌:)

اگه نشد هم به درک :دی از این پست یادبگیر همه چیز مطابق میل ما نیست .

و این متن‌ نزار قبانی هم مصداق تو هست یسرا‌ جان ، دقیقا همیقدر زلال و سبز 

 دوستت دارم چطور ثابت کنم که حضور تو در جهان مثل حضور آب و درختان است؟ تو گل آفتابگردانی نخلستان و ترانه ای که از تاریکی دل به دریا زده! وقتی کلمات ناتوانند بگذار تو را با سکوت بگویم... #نزار_قبانی . .


عنوان : نازنین عابدین پور


۹۸/۰۲/۱۴
گلاره