گلاره

(آنالیز سابق)

(آنالیز سابق)


کلاس زبان

يكشنبه, ۶ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۰۲ ب.ظ
این ترم برای دومین بار کلاس زبان از سحر جدا شدم و خودم انتخاب کردم کدام تایم را دوست دارم
سحر کامروای صبح است و من دوست عصرهای زمستانی
سحر برنامه کلاس های ارشدش مشخص نیست و صبحا کلاسا دانشگاه کمتر دارد و من فارغ التحصیل بیکار
هنوز مردد هستم احساس ترس و ناتوانی بی وجود سحر  هر لحظه همرام هست ، از نداشتن دوست صمیمی در کلاس جدید میترسم 
دوستی که با چند دقیقه دیر رسیدنم جای صندلیم کنار خودش محفوظ باشد ،ترجمه کلمه ی را بلد نباشم در کسری از ثانیه توی گوشم آرام بگوید و گرامری را نفهمیدم از وقت آزاد خودش بگذرد برایم توضیح بده ، سره امتحان ها لیسینینگ و ریدینگ را با او مشورتی علامت بزنم،همراه خوبی برای قدم زدن های قریب بهمن و اسفند ماه در پارک شاهد،هم مسیر تا خانه ،محرم صندوقچه اسرار دل ، هم صحبتی خوب و قرص آرام بخش برا روزهای بی حوصله و ناراحتم 
آیا حالا با این اوصاف من دوام میارم به خواسته ی دلم گوش کنم و این ترم را جدا از هم بگذرانیم ؟؟
من باید احساس ناتوانی و وابستگی را از خودم دوووورررر کنم 
باید تن به سختی ها بدهم و راحت طلبی را عادت خودم ندهم 
زندگی پر از فراز و نشیبی است باید تمرین کنم و تحمل سختی ها را تاب بیارم. 
۹۴/۱۰/۰۶
گلاره

نظرات  (۳)

خیلی خوبه که یه همچین آدمی تو زندگیت داری ولی بنظر من تصمیم خوبی گرفتی، گاهی وقتا باید به خودمون فرصت بدیم... هیچ کس و هیچ چیزی قرار نیست تا ابد با ما و در کنار ما بمونه... عادت بده خودت رو ببین بدون سحر چی هستی یا به قولی... بدون سحر چند مرده حلاجی...
:*
پاسخ:
خدا رو شکر دوستی مثل سحر رو دارم :) مطئمنم این سه ماه دلم براش خییلی تنگ میشه 
باید سختی رو تحمل کنم و دور بشم از هر چی که برام وابستگی داره :(
من واقعا خوشحالم که هر روز دارم کشف می کنم تو یه دوست جدید داری ...
بابا ایول ...
پاسخ:
دوست جدید ندارم که 
شما قضیه کشفیاتت مثل پیدا کردن کارت هست دیر اقدام نمودی :)) این شخصیات ها رو قبلا تو بلاگفا هم نوشته بودم: )
خوشحالم که توی این همه دلنوشته شما هم به عالم رفقای دل نوشته من اضافه شدید..متناتون پر از حس ساده و بی ریا هست
پاسخ:
سلام بهار جان 
متشکرم شما لطف دارید به من: )
متاسفانه آدرس وبلاگ  خودتُ نذاشتی 
بهت حتما برای آدرس ایمیل میزنم 
مرسی بابت ایمیل: )