در انتظار یک امضا
دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۰۷ ق.ظ
حالا که پاسپورت هم آماد شد, حالا که پول هم جور است, حالا که نگران آن مسئله بودم و حل شد
من مانده ام و یک امضا...
زنگ زدن که کاروان فقط ظرفیت یک نفر را دارد و مامان دوشنبه26 آبان میرود
و اگر اگر یک نفر انصراف بدهد میتوانن مرا جایگزین کنند
من کز میکنم کنج اتاقم و منتظرم ولی نه اینکه یک نفر سعادتش را از دست بدهد
زیارت عاشورا میخوانم و گاه بیگاه چشمام ابری میشود نم نم باران می آید
و یکی توی سرم حرف حرف حرف میزند
لیاقت میخواد
طلبیده شدن
قسمت
دلم میخواهد بخوابم و صدای نحسش توی سرم قطع شود
امروز یک خانم دعایم کرد حضرت معصوم واسطه شود برایم ...
۹۴/۰۸/۱۸